پ ن پ

ترنم عشق


مامانم زنگ آیفونو زده باز کردم . مادربزرگم میگه رضا مامانت رو دیدی در رو باز کردی ؟؟؟ میگم : پـَ نـَ پـَ دستش رو از زیر در نشون داد من هم درو باز کردم !!
**************
تو مغازم بودم سرم با اینترنت گرم بود.یه آقایی اومد گفت :یه عینک میخوام که به صورتم بیاد.طبق عادت همیشگی گفتم واسه خودتون میخواین!؟یارو خیلی مرد بود نگفت پ ن پ واسه گربه نره میخوام.گفت بله واسه خودم میخوام.
پ ن پ های جدید
**************
رفتم کتابخونه گفتم ببخشید از سعدی چی دارین ؟
میگه کتابشو میخوای ؟
گفتم پ ن پ انگشتری لباسی اگه موندی بده بخرم
**************
بابام از اداره زنگ زده خونه بعد کلی احوال پرسی میگه محمد خودتی ؟
میگم: پَ نه پَ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره ? ، برای اطلاع از موجودی
حساب شماره ? و …
گفت زهر مار و قطع کرد !
دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق . منم پای پَ نه پَ بودم !
گفت اگه یه بار دیگه بگی پَ نه پَ ، دیگه تو این خونه نمیخوابی !
گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا ؟
گفت پَ نه پَ خونه رو عوض میکنم بزغاله
**************
دارن گوسفندرو قربونی میکنن … یه آفتابه آوردن که بش آب بدن …
اومده میگه میخوان با آفتابه بش آب بدن؟!
میگم :پـَـَـ نَ پـَـَـــ، آفتابه آوردن ببرنش دستشویی استرسش از بین بره …
**************
رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟
میگم : پَ نه پَ اومدم چند تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم ! …

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|